عمق استراتژیک مخالفت ها با دولت مردمی
از دیرباز خصوصا پس از ظهور اسلام، در سطح نخبگان و خواص و در مجامع علمی و فرهنگی و فکری، همواره اختلافات فکری – علمی وجود داشته که گاهی به عرصه های اجتماعی و سیاسی هم کشیده می شده است.
اکنون در صدد نیستیم که به ماهیت و چرائی این اختلافات بپردازیم.لذا فقط اشاره کرده و به صورت مختصر، نکاتی را گوشزد می کنیم....
کارکرد و جایگاه فقه الاحکام و فقه الاخلاق و فقه التوحید، با وجود ارتباط تنگاتنگ مبتنی بر حقایق تکوینی، در زندگی انسان و در دین حق، روشن است.
اما در طول تاریخ، کسانی که جمع بین این سه حوزه از دین را داشته باشند و به عبارت کاملتر، جامع آن ها باشند، متاسفانه کم بوده اند.
اگر ما رسول گرامی اسلام (ص) را اسوه می دانیم، باید جامع این سه در عمل و اعتقادات، به درجات آن، باشیم تا بتوانیم به کمال مطلوب و مورد رضای حضرت مقصود، نائل شویم.
علاوه اینکه رهبران فکری جامعه، لازم و ضروری است که این چنین باشند. اگر هرکدام به صورت تک بعدی تربیت شده باشند، آثار نامطلوبی بر جامعه خواهند نهاد.
امام خمینی(ره) به عنوان رهبری که جامع همه ی کمالات انسانی و الهی بوده و جمع بین ظاهر و باطن نموده، برای اکنون و آینده ما و کل بشر، در سیرت و صورت، الگویی بسیار مناسب و لازم است.
امام خامنه ای بارها فرموده اند که لازم است برای پیشبرد انقلاب اسلامی به سوی آرمانهای الهی، با اصول تفکر امام(ره)آشنا شویم و مانند شهدا، خود را در این مکتب نورانی و احیاگر و جامع و تمدن ساز – اسلام ناب محمدی(ص) – پرورش دهیم و مبتنی بر این اصول، خودساری و جامعه سازی و دولت سازی کنیم.
یکی از ابعاد مهم و بنیادین و ناشناخته ی تفکر امام(ره)، بعد و وجه عرفان آن است.
عرفان امام(ره)، که تکامل یافته ی عرفان محی الدین عربی است و آن نیز ریشه در قرآن و عترت دارد،متاسفانه در مجامع فرهنگی و علمی، هنوز ناشناخته است و همچنین مورد بی مهری فراوان قرار گرفته و با مخالفتهای شدید! روبرو بوده است.
به یاد آوریم زمانی را که تفسیر عرفانی سوره ی حمد امام(ره) از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد،عده ای از علما به مخالفت با آن پرداخته و باعث تعطیلی آن مباحث ارزنده شدند.
البته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چون امام راحل، به عنوان ولی فقیه و زعیم امت و نائب الامام شناخته شده بودند، در ظاهر، کمتر با عرفان و فلسفه در حوزه های علمیه مخالفت می شد،اما مخالفها و مخالفتها تمام نشده اند.
دولت نهم و دهم، که احیاگر تفکر ناب امام راحل در عرصه ی اجرائی کشور بوده، بعد عرفانی این تفکر را تا اندازه ای برجسته نمود. شاهد بودیم و هستیم که چه مخالفتهایی با دولت شده و آماج چه تهمتهایی قرار گرفت! آنهم نه از سوی دشمن؛ بلکه از سوی خودی ها!!
بله ، ظهور عرفان امام(ره) در سیاست و اجرا، با مخالفت شدید متحجرین و نادانان و منافقان قرار گرفته است؛
همانطور که امام امت فرمودند، مخالفت ها و تهمت ها و تخریبها، به خاطر نوع تفکر حاکم بر دولت است که همان تفکر امام راحل می باشد.(دقت شود)
این، خطر بسیار بزرگی برای انقلاب اسلامی و جامعه ماست؛ جامعه ی بدون عرفان و معرفت، کالبدی بی جان است؛ البته قلوب مستعد معرفت فراوان اند، چرا که اگر ملت ما این استعداد را نداشتند، دل در گرو انقلاب اسلامی و ولایت نمی داشتند!
اما ... خواص، خواص، خواص.......!!
اکثر خواص و موجهین جامعه ما، عاری از روح معنویت و معرفت و عرفان و تهی از معارف توحیدی هستند؛
یکی از عواقب وجود چنین خواصی، اتفاقی است که در این سالها افتاد و باعث شد نتیجه ی انتخابات 92، این چنین شود.
جالب است که بدانیم همواره انتخاب اکثر خواص با انتخاب اغلب مردم، متفاوت است که بسی جای تامل دارد.
والسلام.28/3/92