فرهنگ و تمدن اسلامی

سیاسی فرهنگی عرفانی اجتماعی اقتصادی

فرهنگ و تمدن اسلامی

سیاسی فرهنگی عرفانی اجتماعی اقتصادی

این وبلاگ با هدف فعالیت در زمینه نهضت علمی و فرهنگی ان شاءالله با یاری خدا و حضرت مهدی(عج) شروع به کار می کند...

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

هو العشق

آری ای دل بسوز و آتش بگیر از فراق...

آتش بگیر که زندگی بی عشق چه ارزشی دارد...

آه! ای عشق مرا بسوزان و با خود یکی کن...

آه! که دلم هوای انقلاب 57  را کرده... آه که دلتنگ آنم... دلتنگ رهایی ها، دلتنگ عاشقی ها... آه که چه زیبابودند جوانان و نوجوانان آن زمان... به فدای قلبهای دریایی مردان کوچکی که نیمه شب در پس دیوارها، روی دیوارها، رمز عبور از ظلمات زمان را حک می کردند و... آه! ای وجودم بسوز، بسوز... به فدای قلبهای زیبایشان، آن هایی که پیغام معشوقشان را می خواستند به همه برسانند، معشوقی که عین ربط به امام زمان و الله بود.... انقلابا ننگم باد اگر تو را در این کلمات خلاصه ببینم... ننگم باد اگرحقیقت درونت را با تمام بند بند وجودم حس نکنم و  نچشم و در همین چند کلمه خلاصه شوم...

آری دلم تنگ است... دلم حال و هوای سال57 را می خواهد و البته کمی قبل از آن را... سالهایی که انسان های عاشق سر کردند و صبر کردند و جهاد کردند تا بالاخره ثمره این عشق را دیدند، همان ثمره بی نظیر و زیبایی که نامش انقلاب است...

اما صبر کن! گویی حال و هوای اکنون جهان هم دست کمی ندارد از آن زمان... همه جهان چه دانسته چه ندانسته در جستجوی منجی عشق اند... و حال و هوا دسته کمی از آن زمان ندارد... آن زمان هم انسان ها تشنه ی عدالت بودند، تشنه ی حکومت اسلامی بودند و اکنون آیا چنین نیست آیا جهان در پی عدالت و برابری نیست...؟ کمی که استشمام می کنم هوا را، هوا داغتر از سال 57 و قبل از آن است...

آری داغتر است... قلب ها محیاتر است برای دریافت عشق... و این را حال مردم جهان ثابت می کند...

راستی شنیده ام ما اکنون در یک پیچ تاریخی عظیمی قرار داریم در نقطه عطف تاریخ.... اکنون هم انسان ها و بالاخص جوانان جهاد می کنند و با دشمنان که نفاق درونی و کفار بیرونی هستند می جنگند...

جهاد اکنون جوانان هم برگرفته از سخنان ولی و نایب امام عصر است... آن زمان امام خمینی و این زمان امام خامنه ای...

جهادی که "نهضت علمی و نهضت فرهنگی" نام دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۱
صحرایی


نمیدانم از چه بگویم از عشق، از بی قراری برای پرواز، از بی قراری برای رهایی، از رهایی از بند...؟

از چه بگویم...؟

براستی انقلاب ما  چه بود...؟؟؟!

براستی چه شد که انسان هایی در این مسیر گام نهادند و رها شدند و عاشق...

آری به نظرم انقلاب جز جلوه ای بی نظیر -بی...نظیر- از عشق،چیزی نبود...

چیزی جز لبریز شدن جان ها از شیدایی نبود...

دیدی انسان های قبل انقلاب را؟  به چهره هاشان نگاه کردی؟  گونه هاشان داغ از عشق است و قلب هاشان لبریز... اگر حرفم را باور نداری این بار بیشتر به چهره شان و بخصوص به چشم های بی قرارشان خیره شو...

کمی که بیشتر دل بدهی می بینی نور ابدی در قلب هایشان انفجار یافته و وجودشان را عین نور ساخته عین عشق... می دانم اگر کمی فقط کمی به چشم هاشان بنگری عشقشان را حس می کنی... میدانی چرا؟ زیرا آن عشق جان گداز درون تمام وجود تو نیز هست...این یادگار را نه تنها تو بلکه همه ی ما از قلب عاشق آن ها به ارث برده ایم... این عشق تا ابد سینه سینه بین قلوب انسان ها منتقل می شود تا..... تا اینکه وصل به اصل خود شود همان که وجودش عین عشق است و عاشق است... همان که واسطه ی فیض من و توست...

آری قسم به عشق! او واسطه ی بین ما با عشق است واسطه ی بین ما و حضرت الله است...آری اوست که کاری به رنگ چهره رنگ چشم و... ندارد اوست که نظر به نور وجودت دارد...  نظر به عشقی دارد که از ازل درون وجودت و قلبت نهادینه شده آری نهادینه... به فدایش که می خواهد همه طعم شیرین عشق را بچشند... آری اوست که عاشق است و بی صبرانه می خواهد جهان را...آری جهان را عاشق کند... عاشق او، عاشق الله...

آیا می خواهی یاریش کنی...؟ آیا می خواهی جهان سراسر عشق و زیبایی شود...؟ پس بسم الله...

چه زیبا گفت شاعر : استاد کائنات که این جهان را بساخت مقصودش عشق بود این جهان را بهانه ساخت...

حالا مفهوم این شعر را کمی بهتر می فهمم تا زمانی که عاشق شوم....

اما انقلاب، چه اسمی... منقلب...  اسم ظاهریش انقلاب بود به راستی حقیقتش چه بود...؟  حالا که کمی بیشتر فکر میکنم بهتر میفهمم باید اسمش عاشقی کردن می بود و چه بسا که هست...

ای عشق تو را قسم می دهم وجودم را در خود فرا بگیر و هر لحظه مرا در آغوشت بیشتر بفشار تا جایی که عین تو شوم، عین عشق...

میدانی! بی قرارم، بی قرار عشق...  می خواهم عاشق شوم،  باید از او بخواهم همان که واسطه ی فیض من است همان که اسم زیبایش مهدی ست... اما چگونه بفهمم چه کنم...؟

مگر می شود راه عاشقی را باز بگذارند اما وسیله ای برای گام نهادن در آن مسیر نباشد؟  نه نمی شود...

فکر کنم بدانم یکی می گفت در زمانی که امام عاشقان را همه نمی شناسند که مستقیما از خودش بخواهند،  یک وسیله یک شخص هست که او می تواند یاریمان کند برای وصل شدن به امام عشق... کسی که وجود خودش عین عشق شده و مو نمی زند و عشق از او لبریز می شود... آری یادم آمد نامش چه بود بگذار تا بگویم،

علی ؟ سید علی؟ آری سید علی...  مرا یاد امیرالمومنین امام اولمان می اندازد... خداکند غربت او را نداشته باشد... نمی دانم چگونه است،  باید بیشتر بشناسمش... تا بتوانم درکش کنم، خودش را سخنش را و...  و به واسطه قلبش به قلب امام عشق وصل شوم... آری باید بیشتر بشناسمش...

ای عشق ! خودت یاریم کن... مرا به سوی خود بخوان...  نمیدانم چه بگویم فقط می خواهم بگویم خسته ام و تنها دوای دردم تویی... درد دوری از تو ای عشق... مرا دریاب... جهان را دریاب و باور کن جهانیان بی تاب و بی قرار تو اند... این را مطمئنم و شک ندارم .... باور کن... ربطی به مسلمان وغیرمسلمان هم ندارد چه بسا همه در انتظار تواند... جهان و جهانیان را در یاب...

تمام جهان را یکی کن در خودت... یکی عین عشق...

امام عاشقان مثل همیشه مراقبم باش و دوستم داشته باش همانطور که تمام انسان ها را داری...

آخر مگر زندگی بی تو معنا دارد....

ای صاحب زمانم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۳
صحرایی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جناب آقای منتظری

 

با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً

 

 

مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند-، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:

 

1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

 

2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

 

3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

 

4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

 

و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

 

سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم.

 
 

 

من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.

 

 

یکشنبه 6 / 1 / 68

روح‌الله الموسوی الخمینی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۴
صحرایی


"کدام دولت در جهت تحقق آرمان های عظیم و جهانی انقلاب اسلامی ایران، این امر بزرگ و اساسی گام برداشته است...؟"

 

مگر جز این است که از اصلی ترین آرمان های انقلاب برپایی دولت اسلامی و در راستای آن برپایی حکومت جهانی اسلامی، حکومتی که براساس نظام امت و امامت اداره شود...بوده و هست..؟

دولت و حکومتی اسلامی که تنها چند سال در زمان نبی اکرم (ص) و چند سال در زمان امیرالمومنین امام علی (ع) و مدت بسی کوتاه در زمان امام حسن(ع) تحقق پیدا کرد و اساس قیام سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) نیز به جهت برپایی و احیای همین امر بزرگ بوده است.

بعد از غدیر و کربلا، انقلاب اسلامی عظیم ما ماموریت احیای این هدف انبیا و ائمه را بر عهده داشته و دارد.

بدین صورت که با انقلاب عظیم ما مرحله اول برپایی حکومت اسلامی که همان نظام اسلامی است تحقق پیدا کرد اما درست مثل زمان های گذشته بودند و هستند کسانی که به خیال خود مانع این حرکت عظیم شدند اما در واقع این خیالی بس پوچ و بیهوده بوده و هست... چرا که این حرکت عظیم که از غدیر شروع شده در کربلا تکرار شده و در انقلاب کبیر ما ادامه پیدا کرده است همچنان مانند قبل در حال پیمودن مسیر خود می باشد (و آنان را که در این مسیر ذره ای خلل ایجاد میکنند کنار میزند و به زباله دان تاریخ می سپاردشان چه بخواهند چه نخواهند...) تا نهایتا پرچم آن توسط نائب امام معصوم به دستان امام عظیممان برسد.

و به همین علت است که می گویند کربلا ادامه غدیر و انقلاب کبیر ما ادامه ی غدیر و کربلا است و چه جمله قابل تاملی ست...

اما باید دید کدام دولت در جهت تحقق آرمان های انقلاب گام برداشته است؟

پرواضح است که دولت نهم و دهم گامی عظیم در این راستا برداشته و بنده صراحتا و با کمال اطمینان خدمتتان عرض میکنم دلیل دشمنی های بی اساس و واهی  با دولت نهم و دهم جز بخاطر گام برداشتن در این مسیر نیست چرا که همیشه برخی از زمان امامان معصوم (وقایع عظیم غدیر و کربلا) تا هم اکنون با تحقق این آرمان ها مشکل داشته و دارند، همان انسان هایی که نام انسان بر آنان نهادن بسیار است و نهایتا به زباله دان تاریخ پیوستند و می پیوندند....

والسلام.

13/12/1393

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۴۰
صحرایی

**بسم رب النور**

آقا جان چندی ست دنیا چشم انتظار شماست.......

انقلاب در حال طی شدن است و تا رسیدن به سرچشمه حیات که ظهور زیبا و سراسر عشق شماست دست از پا نمی شناسد...............

*************************************************

باید از خود پرسید اصلا برای چه انقلاب شد؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا آمدیم در انقلاب؟؟؟؟؟؟

ای جوان شک نکن که در این برهه از زمان یکی از وظایف من و توست که این سوال را از خود بپرسیم و به دنبال پاسخ حقیقی آن باشیم.....

*************************************************

ای هموطن باید فریاد برآوریم........ و به جهان با عشق بگوییم دنیا در انتظار نظمی جدید و اندیشه ای جدید و در انتظار راهی جدید است و باید برگردد به راه انبیا.......باید برگردد به راه خدا............راهی که سراسر عشق و دل دادگی ست....


باید در جهان فریاد برآورد و به جهانیان گفت دنیا در انتظاری فصلی نو و بهاری نوست.........

بهار دل ها........... در انتظار پیوستن به سرچشمه حیات است...........


ما باید بدانیم انقلاب ما زمینه ساز یک انقلاب جهانی ست........... دنباله دهنده ی انقلاب پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) است.... ادامه دهنده ی آن است.......... ادامه دهنده ی آرمان آن است..........


این انقلاب درست شد که ایران و بشریت را جلو ببرد به نقطه هبوط...... به سمت هدف خلقت..........

این همه شهید ، این همه زحمات انبیا برای رسیدن به همین هدف بوده و هست............................

پس حال که میدانی ای هموطنم آرام و قرار نداشته باش در رساندن پیام انقلاب به جهانیان...........


و هیچ گاه منتظر نباش که خواص بی خاصیتمان کاری بکنند....... آن هایی که اصلا نمی خواهند این انقلاب پیش برود که البته باید به آن ها گفت زهی خیال باطل......... شما را توانایی استقامت در برابر قدرت الهی انقلاب نیست......


ای هموطنم ای جوان عزیز این تو هستی که باید با جملات حقت زمینه ساز ظهور جهانی شوی....... زمینه ساز ظهور مهدی فاطمه........

بدان امام در انتظار ماست...........

پس قلم در دست بگیر و پیکار کن و انقلاب را به جهانیان معرفی کن .............. انقلابی که.....................


اللهم عجل لولیک الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۴
صحرایی

"اسلام مکتبی است که انسان ها را به گونه ای می سازد که به جز حق و مبدا خلق به هیچ مکتبی تسلیم نشوند و تحت تاثیر هیچ قدرتی واقع نگردند و مسیله کشور خود را با هیچ انگیزه ای از دست ندهند و از استقلال و آزادی خویش و سایر بندگان خدایی هیچ طبع و خوفی دفاع کنند و از خودخواهی ها و کوتاه بینی ها که منشا بدبختی و گرفتاری است اجتناب کنند.

صحیفه نور ج 15 صفحه 268 تاریخ سخنرانی:07/10/1360"

شرح:

اگر اسلام محمدی این است که امام خمینی می فرمایند، پس اسلام دولت مردان کشور ما چیست؟

اسلامی که فقط برای نماز و روزه و زندگی فردی و خلوت فرد باشد و کاری به سیاست نداشته باشد، این چه اسلامی ست؟ آیا جز اسلام آمریکایی و سکولار است؟

اسلام محمدی معتقد است نباید به غیر از حق به هیچ مکتبی تسلیم شد معتقد به توحید است و معتقد به حکم خداست و تنها آن را به رسمیت می شناسد برای عمل کردن.

اسلامی که در مقابل اسلام محمدی قرار دارد و دستش را جلوی جز حق و معبودش دراز می کند و به فکر مذاکره با شیطان است... این چه اسلامی ست؟ اسلام این دولت مردان چیست؟؟

اسلام معتقد است نباید تحت تاثیر هیچ قدرتی جز قدرت ایزد یکتا واقع گشت، با این اوصاف آیا توحید آنانی که در سیاست خارجی از شیاطین بزرگ می ترسند مشکل ندارد...؟ به راستی معبود آنان کیست...؟ حقیقتا که را می پرستند؟

لازم به تذکر است که لازمه و پایه ی مستقل بودن، داشتن استقلال فکری است و این امکان پذیر نمی باشد مگر اینکه از حالت غربزدگی خارج شده و مستقلا با فکر توحیدی غیر وابسته به غرب، تمدنی اسلامی ایجاد کنیم.

امام عزیز به خودخواهی و کوتاه بینی اشاره کرده اند که ریشه تمام مشکلات جامعه است و هر یک منشئی دارند... منشا خودخواهی و روشنفکری در جناح چپ نهفته است و منشا کوتاه فکری در جناح راست ریشه کرده است.

با توجه به سخن امام، ریشه تمام مشکلات جامعه همین جناح راست و چپ هستند از بی عدالتی گرفته تا فقر و فحشا و ... و درصورت نابودی این دو جناح است که مشکلات جامعه مرتفع می شود...

و در واقع نظام اجتماعی که اکنون بر جامعه حاکم است مصداق ظلم است...

 

"من با اطمینان می گویم اسلام ابرقدرت ها را به خاک مذلت می نشاند، اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدوده خود را یکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.

صحیفه نور ج 20 صفحه 118 تاریخ سخنرانی:06/05/1366"

شرح:

پرواضح است که اسلام این آقایان اسلام محمدی نیست که اگر بود و این ها بدان اعتقاد داشتند مدام به شکل خیلی مسخره و خنده دار تحریم ها را مقابل مذاکرات قرار نمی دادند و مردم را فریب نمی دادند بلکه با اعتقادشان به توحید و اسلام مصمم بودند که اسلام موانعی بزرگتر از آمریکا، اسراییل، انگلستان و ... را از جلوی مسیرش کنار زده و قله ها را یکی پس از دیگری فتح می کند... و خود و ملت خود را به  ذلت نمی کشاند...

"تا قطع تمام وابستگی ها به تمام ابرقدرت های شرق و غرب، مبارزات آشتی ناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد. همه می دانیم که جهان اسلام در انتظار به ثمر رسیدن کامل انقلاب ماست، ما از تمام کشورهای زیر سلطه برای به دست آوردن آزادی و استقلال کاملا پشتیبانی می کنیم  و به آن ها صراحتا می گوییم که حق گرفتنی ست، قیام کنید و ابرقدرت ها را از صحنه تاریخ و روزگار براندازید.

صحیفه نور ج 11 صفحه 266 تاریخ سخنرانی:22/11/1358"

شرح:

با این اوصاف کوتاه آمدن و مذاکره کردن با آمریکا چاره ساز نیست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۱
صحرایی

هر کسی در فضای انقلاب اسلامی نفس می کشد باید دینش را به آن ادا کند.... ولو با نوشتن جمله ای حق...

و خدا همراه حق طلبان است...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۸
صحرایی


باید این را فریاد زد آشکارا گفت تا همه بدانند مشکل آمریکا و اسراییل با ایران تنها مسئله هسته ای نیست و در واقع انرژی هسته ای بهانه ای بیش نیست آری اینها مشکلشان با اسلام است، مشکلشان با انقلاب است و چون ایران داعیه دار این انقلاب است و مبدا قیام مستضعفین و مسلمین است کینه اش را به دل گرفته اند... آری! این چنین است که امروز مسئله هسته ای را مطرح می کنند و فرداها اگر از مسئله هسته ای گذشتیم، مسئله حقوق بشر را مطرح می کنند....

آری این ها این چنین اند... اینگونه القا می کنند که باید بر سر مسئله هسته ای به توافق برسیم تا تحریمات برداشته شود! آخر توافق بر سر چه...؟؟! آخر مگر با شیطان به توافق می رسند؟ مدام گزینه های روی میزشان را مطرح می کنند آخر بی چاره ها اگر شما می توانستید عاشق چشم و ابرو ما نبودید، حمله نظامی می کردید، درست مثل عراق و افغانستان...

تا به حال از فواید انرژی هسته ای کجا سخن گفته شده، فقط جنبه نظامی آن مطرح شده، اما هیچ گاه در رسانه ها از فواید بی شمارش در صنعت، کشاورزی، پزشکی، تجهیزات پزشکی و .... سخن به میان نیامده تا مردم بدانند چه گنجی در اختیار دارند.... تا گول حرف های عوام فریبانه یک عده دروغگو و ریاکار را نخورند..... البته که اینگونه نخواهد بود چرا که مردم فرهیخته ما همیشه اثبات کرده اند که همیشه بیدارند و حق را در می یابند و گول شیاطین داخلی و خارجی را نمی خورند... اگر این چنین نبود، ایران مهد استقامت و حماسه آفرینی ها نبود... مردم این را اثبات کرده اند و همیشه این مردم هستند که با جان و دل پا در عرصه عمل می گذارند برخلاف برخی خواص بی خاصیت....

ایران من! مهد دلیران من! مهد آنانی که به عشق تو، جان هایشان را در کف دست گذاشتند و از تو دفاع کردند، مهد احمدی روشن ها... مهد شهریاری ها...

بدان هنوز هستند احمدی روشن هایی که جانشان را برای ارزش هایشان فدا می کنند.... چرا که می دانند این سرزمین و ارزش هاشان، سراسر حق و حقیقت است به همین خاطر آگاهانه و عاشقانه و بی باکانه می تازند تا افق...

شیطان، شیطان است، تمام حرکاتش فریب است و نیرنگ، آن ها حتی با انتخاب شهر لوزان برای مذاکرات، نیت های پلید و کثیف داشتند و جالب اینجاست که این ها از تاریخ عبرت گرفتند اما برخی از خواص بی خاصیت ما، یا هنوز عبرت نگرفته اند و نمی دانند!!! که این بعید است....... یا برایشان مهم نیست دوباره تاریخ تکرار شود..... که البته گزینه دوم بسیار به حقیقت نزدیکتر است...

و امام عزیز، امام خمینی کبیر چه حکیمانه فرمودند: رابطه با آمریکا همانند رابطه گرگ و میش است... امام آمریکا را شیطان بزرگ و تروریست به ذات نامیده بود، امام خمینی، نگاهی عمیق همچو انبیا داشت.

و جناب رفسنجانی خطاب به شما می گویم: شما چطور تفسیر کردید کلام امام را که امام معتقد بودند باید با آمریکا ارتباط داشت....؟!!

و خطابم به دولتیان است، چرا اینگونه  القا می کنید که ما هیچ نداریم و آمریکا می خواهد ما را به رسمیت بشناسد؟!!

باید خدمتتان عرض کنیم چه لزومی به تحقیقات در فردوست در حالی که ما سوخت 20% داریم؟

و همین است که دست به ترور دانشمندان هسته ای ما می زنند چون می دانند کشور عزیز ما به چه چیزی دست یافته و آنها می خواهند آن را از ریشه قطع کنند.

مشکل این خونخواران این است که نمی خواهند کشوری همچو ایران مستقل باشد....

باید گریست به این همه ذلت پذیری... بر سر دادن خوشحالی برای پذیرفته شدن 3000 سانتریفیوژ، اورانیوم 20% و ...!!

آخر این ها دستاورد نیست، شاید بتوان اسمش را دستاورد ذلت نامید، چرا که ما خودمان به لطف یکتا ایزد منان تمامی این ها را به طور اکمل دارا هستیم حال می خواهند چه چیز را بپذیرند؟؟!!!

و اگر مسئله هسته ای برای آمریکا اهمیت نداشت برای آن در شورای امنیت قطعنامه تصویب نمی کردند، حمله نظامی به دانشمندان هسته ای لزومی نداشت.

عزتی  را که وعده اش را داده بودید کجا بیابیم...؟ آنجا که  نمی گذارند زائرین حرم خدا در مکه حضور یابند یا آنجا که نماینده پیشنهادی تان جناب ابوطالبی سفیر ایران، در سازمان ملل 11 ماه در انتظار پذیرفته شدن بود؟ آخر هم پذیرفته نشد....

و فریاد سر می دهیم و می گوییم شما حق ندارید بر سر ارزش ها  و دستاوردهای کشورمان که حاصل تلاش و عشق جوانان انقلابی و معجزه های انقلابی کشورمان است معامله کنید... از این خواب و خیال خارج شوید که ما را متصل به غرب و مدرنیته کنید.

اگر شما مدعی دلسوزی برای مردم هستید باید محکم خدمتتان عرض کنیم که سیستم اقتصادی ما  از ریشه و اساس کج نهاده شده و مشکل دار است و البته که راه حلی برای رهایی از آن وجود دارد و آن اقتصاد مقاومتی ست که شاید برای شما خنده دار باشد...!!!!

اما این انقلاب بسیار عظیم تر از آن است که در مخیله شما بگنجد.... این انقلاب همچو اقیانوسی در حال جوشیدن و طی شدن است و هر لجن و آشغالی که بخواهد مایع کثیفی این اقیانوس عظیم شود و خللی در آن ایجاد کند، در نهایت خود نابود می شود و از مسیر اقیانوس کنار زده می شود چرا که توانایی مقاومت در برابر عظمتش را ندارد....

آری این اقیانوس جاری ست و در حال عبور به سمت مقصد متعالیش و تا رسیدن به مقصد متعالیش سر از پا نمی شناسد و آرام و قرار ندارد تا زمانی که به مقصد نورانی اش که انقلاب مهدی موعود است متصل شود و زمام و پرچم انقلاب را به دست رهبر اصلیش، پیروزانه واگذار کند...

چرا که در باطن این خود حضرت مهدی ست که شعله گرم و آتشین انقلاب را افراشته کرده و آن را پیش می برد.... 94/03/08

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۳
صحرایی