فرهنگ و تمدن اسلامی

سیاسی فرهنگی عرفانی اجتماعی اقتصادی

فرهنگ و تمدن اسلامی

سیاسی فرهنگی عرفانی اجتماعی اقتصادی

این وبلاگ با هدف فعالیت در زمینه نهضت علمی و فرهنگی ان شاءالله با یاری خدا و حضرت مهدی(عج) شروع به کار می کند...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین (شریعت)» ثبت شده است

صورت و ظاهر عمل، اگر با باطن آن هماهنگ باشد در صحنه ی وجود انسان حضوری نوری خواهد داشت.

شاید برای برخی سوال باشد که چرا آنچه را خداوند تحت عنوان دین الهی اسلام به قلب نازنین پیامبر عظیم الشان (ص) نازل کرده است –مانند نماز- باید مطابق یکسری آداب خاص ظاهری انجام شود؟

مثلا چرا نماز را عربی می خوانیم و چرا با زبان خودمان با خدا سخن نگوییم؟ خدا که عالم به همه ی زبان هاست...

یا مثلا چرا باید در نماز تعداد خاصی رکوع و سجده برویم و ... چه لزومی دارد یکسری آداب ظاهری رعایت شود در حالی که ما می توانیم دقیقا این کارها را انجام ندهیم  و با خدا حرف بزنیم و نماز بخوانیم یا در سایر اعمال دین چه لزومی به رعایت یکسری ظواهر هست...؟

....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۲۱
صحرایی

«سوره حمد - آیه4»:

در این آیه «یوم القیامه» به «یوم الدین» تعبیر شده و این آیه جایگاه و اهمیت دین آن هم دین حق و الهی را نشان می دهد. چرا که روز قیامت را به روز دین تعبیر کرده یعنی روزی که در آن تمام حقیقت دین حق آشکار می شود. که این دین ظاهر و باطن را شامل میشود....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۰۳:۱۰
صحرایی

بسم رب النور

شریعت (دین) که همان سبک و روش و راه و رسم زندگی انسان است غالبا بر دو قسم است:

شریعت الهی (براساس فطرت)

شریعت غیر الهی (براساس تمایلات نفسانی)

بر این اساس هیچ انسانی بدون دین و شریعت وجود ندارد.....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۹
صحرایی


به نام خالق هستی

دانی چرا صحبت از شریعت به میان آوردم؟

اگر بخواهیم شریعت (دین) را معنا کنیم باید بگوییم، هر آنچه که به عنوان راه و رسم و شیوه و قانون و قاعده در زندگی تابع آن هستیم را شریعت (دین) گویند.

براساس این تعریف می توان گفت: هر انسانی برای مراحل زندگی اش اعم از فردی، روابط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... اش دارای سبک و روشی است یا به عبارتی از یک شریعت و دین پیروی می کند.

حال برای روشن شدن قضیه باید بگویم ما دو نوع شریعت بیشتر نداریم و هر انسانی بلااستثناء تابع یکی از این دو شریعت است حتی اگر خودش خبر نداشته باشد.

که این دو شریعت عبارتند از: 1)شریعت الهی 2)شریعت بشری (غیرالهی)

شریعت الهی: در رابطه با شریعت الهی باید بگویم هر آنچه از احوالات، اعتقادات، باورها، اخلاقیات، اعمال و رفتار پیامبر عظیم الشان اسلام را که در کنار هم جمع کنیم، این مجموعه شریعت الهی را تشکیل می دهند یعنی راه و روش و قوانینی که خداوند بر قلب نازنین پیامبر اکرم (ص) نازل کردند تا ایشان آنها را بروز دهند وبه ظهور برسانند و سرلوحه ای برای باقی انسان ها باشند.

البته اشاره به این نکته ضروری است که از زمان هبوط انسان، شریعت الهی بوده است زیرا انسان همواره به هدایت الهی نیاز دارد و اگر جز این بود از عدالت خدا خارج بود. رفته رفته با گذر تاریخ و متناسب با شرایط و رهنگ زمانه بخشی از این شریعت (دین) الهی ظهور پیدا کرده است تا زمان پیامبر خاتم محمد مصطفی (ص) که این شریعت به کاملترین نحو ممکن بر قلب نازنین پیامبر (ص) نازل شده است.

منشا این شریعت الهی، همانطور که بدان اشاره شد وحی الهی است و به همین دلیل در طول تاریخ حقیقتی واحد داشته و دارد و به هیچ وجه دارای تزلزل نبوده است و تماما به یک سمت حرکت کرده است.

شریعت بشری: حال در مقابل شریعت الهی، شریعت بشری (غیرالهی) است.

نکته اینجاست که در هر زمانی هم شریعت الهی و هم شریعت بشری (غیرالهی) در کنار هم وجود داشته و دارد. بدین معنا که در هر زمانی بودند و هستند کسانی که درمقابل فرستاده ی حق و سخنان او (که همان شریعت الهی است) ایستادگی کردند و شریعت الهی را کنار زدند و طرح شریعتی نو درانداختند.

(در واقع در این شریعت، انسان به جای خدا نشسته است و معتقد است خودش می تواند برای امورات زندگی اش برنامه بچیند و خدا را تنها با نام خالقش قبول دارد و می شناسد و از مابقی اسماء الله از جمله اسم "مدبر" الله غافل است که اوست تدبیر کننده ی انسان و تمام هستی اش...)

شریعتی که منشا آن نفس اماره است که برگرفته از عقلی است که این عقل از سرچشمه ی خود که نور شریعت الهی است قطع شده و به وهمیات و نفس اماره متصل شده است و همانطور که نفس اماره دارای تشتت است، شریعت و دین برگرفته از آن هم دارای تشتت است و مسلما روح و فطرت خداطلب، حقیقت جوی و کمال جوی انسان را سیراب نمی کند چون فطرت انسان می خواهد که او را به سرچشمه اش برسانی و متصل کنی و یکی کنی و تا این نشود آرام و قرار نمی گیرد وهمواره آشفته و بی تاب است. به همین خاطر انسانی که تابع شریعت بشری (غیرالهی) است هیچ گاه آرام و قرار ندارد و همواره به دنبال گمگشته اش می گردد که گمگشته او کسی نیست جز الله و شریعت الهی.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۵
صحرایی