فرهنگ و تمدن اسلامی

سیاسی فرهنگی عرفانی اجتماعی اقتصادی

فرهنگ و تمدن اسلامی

سیاسی فرهنگی عرفانی اجتماعی اقتصادی

این وبلاگ با هدف فعالیت در زمینه نهضت علمی و فرهنگی ان شاءالله با یاری خدا و حضرت مهدی(عج) شروع به کار می کند...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام مهدی» ثبت شده است


هرگونه تلاش و مقابله ای که در برابر دشمن باشد می تواند جهاد تلقی شود. جهاد یعنی مبارزه، این مبارزه می تواند آشکار یا پنهان باشد - تا به امروز در این کشور جهاد بوده چرا که ما همیشه دشمن داشتیم و داریم-  این مبارزه یا جهاد صرفا نباید در میدان جنگ مسلحانه باشد که همان جنگ نظامی ست. جهاد می تواند جهاد سیاسی، جهاد فکری، جهاد علمی، جهاد اخلاقی، جهاد اجتماعی باشد...

 نوع جهاد در هر زمانه و عصری از تاریخ متفاوت است و انسان به خودی خود نمی تواند آنرا تشخیص دهد بلکه ولی در هر زمان (که می تواند نبی، امام، نائب امام باشد) نوع جهاد را متناسب با زمان مشخص می کند....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۴ ، ۰۰:۰۷
صحرایی

تقوا، به معنای رعایت ادب الهی است یعنی شخصی مرتبا خود را بررسی کند و با شریعت الهی تطابق دهدو نگران باشد که مبادا از شریعت الهی دور بیفتد. همانطور که در مقالات قبلی، شریعت در 3 حوزه تحت عنوان: اعتقادات، اخلاقیات و اعمال تعریف شد، تقوا نیز در این 3 حوزه تعریف می شود چه در ابعاد فردی و چه اجتماعی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۴ ، ۰۹:۲۵
صحرایی

هو العشق

آری ای دل بسوز و آتش بگیر از فراق...

آتش بگیر که زندگی بی عشق چه ارزشی دارد...

آه! ای عشق مرا بسوزان و با خود یکی کن...

آه! که دلم هوای انقلاب 57  را کرده... آه که دلتنگ آنم... دلتنگ رهایی ها، دلتنگ عاشقی ها... آه که چه زیبابودند جوانان و نوجوانان آن زمان... به فدای قلبهای دریایی مردان کوچکی که نیمه شب در پس دیوارها، روی دیوارها، رمز عبور از ظلمات زمان را حک می کردند و... آه! ای وجودم بسوز، بسوز... به فدای قلبهای زیبایشان، آن هایی که پیغام معشوقشان را می خواستند به همه برسانند، معشوقی که عین ربط به امام زمان و الله بود.... انقلابا ننگم باد اگر تو را در این کلمات خلاصه ببینم... ننگم باد اگرحقیقت درونت را با تمام بند بند وجودم حس نکنم و  نچشم و در همین چند کلمه خلاصه شوم...

آری دلم تنگ است... دلم حال و هوای سال57 را می خواهد و البته کمی قبل از آن را... سالهایی که انسان های عاشق سر کردند و صبر کردند و جهاد کردند تا بالاخره ثمره این عشق را دیدند، همان ثمره بی نظیر و زیبایی که نامش انقلاب است...

اما صبر کن! گویی حال و هوای اکنون جهان هم دست کمی ندارد از آن زمان... همه جهان چه دانسته چه ندانسته در جستجوی منجی عشق اند... و حال و هوا دسته کمی از آن زمان ندارد... آن زمان هم انسان ها تشنه ی عدالت بودند، تشنه ی حکومت اسلامی بودند و اکنون آیا چنین نیست آیا جهان در پی عدالت و برابری نیست...؟ کمی که استشمام می کنم هوا را، هوا داغتر از سال 57 و قبل از آن است...

آری داغتر است... قلب ها محیاتر است برای دریافت عشق... و این را حال مردم جهان ثابت می کند...

راستی شنیده ام ما اکنون در یک پیچ تاریخی عظیمی قرار داریم در نقطه عطف تاریخ.... اکنون هم انسان ها و بالاخص جوانان جهاد می کنند و با دشمنان که نفاق درونی و کفار بیرونی هستند می جنگند...

جهاد اکنون جوانان هم برگرفته از سخنان ولی و نایب امام عصر است... آن زمان امام خمینی و این زمان امام خامنه ای...

جهادی که "نهضت علمی و نهضت فرهنگی" نام دارد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۱
صحرایی


نمیدانم از چه بگویم از عشق، از بی قراری برای پرواز، از بی قراری برای رهایی، از رهایی از بند...؟

از چه بگویم...؟

براستی انقلاب ما  چه بود...؟؟؟!

براستی چه شد که انسان هایی در این مسیر گام نهادند و رها شدند و عاشق...

آری به نظرم انقلاب جز جلوه ای بی نظیر -بی...نظیر- از عشق،چیزی نبود...

چیزی جز لبریز شدن جان ها از شیدایی نبود...

دیدی انسان های قبل انقلاب را؟  به چهره هاشان نگاه کردی؟  گونه هاشان داغ از عشق است و قلب هاشان لبریز... اگر حرفم را باور نداری این بار بیشتر به چهره شان و بخصوص به چشم های بی قرارشان خیره شو...

کمی که بیشتر دل بدهی می بینی نور ابدی در قلب هایشان انفجار یافته و وجودشان را عین نور ساخته عین عشق... می دانم اگر کمی فقط کمی به چشم هاشان بنگری عشقشان را حس می کنی... میدانی چرا؟ زیرا آن عشق جان گداز درون تمام وجود تو نیز هست...این یادگار را نه تنها تو بلکه همه ی ما از قلب عاشق آن ها به ارث برده ایم... این عشق تا ابد سینه سینه بین قلوب انسان ها منتقل می شود تا..... تا اینکه وصل به اصل خود شود همان که وجودش عین عشق است و عاشق است... همان که واسطه ی فیض من و توست...

آری قسم به عشق! او واسطه ی بین ما با عشق است واسطه ی بین ما و حضرت الله است...آری اوست که کاری به رنگ چهره رنگ چشم و... ندارد اوست که نظر به نور وجودت دارد...  نظر به عشقی دارد که از ازل درون وجودت و قلبت نهادینه شده آری نهادینه... به فدایش که می خواهد همه طعم شیرین عشق را بچشند... آری اوست که عاشق است و بی صبرانه می خواهد جهان را...آری جهان را عاشق کند... عاشق او، عاشق الله...

آیا می خواهی یاریش کنی...؟ آیا می خواهی جهان سراسر عشق و زیبایی شود...؟ پس بسم الله...

چه زیبا گفت شاعر : استاد کائنات که این جهان را بساخت مقصودش عشق بود این جهان را بهانه ساخت...

حالا مفهوم این شعر را کمی بهتر می فهمم تا زمانی که عاشق شوم....

اما انقلاب، چه اسمی... منقلب...  اسم ظاهریش انقلاب بود به راستی حقیقتش چه بود...؟  حالا که کمی بیشتر فکر میکنم بهتر میفهمم باید اسمش عاشقی کردن می بود و چه بسا که هست...

ای عشق تو را قسم می دهم وجودم را در خود فرا بگیر و هر لحظه مرا در آغوشت بیشتر بفشار تا جایی که عین تو شوم، عین عشق...

میدانی! بی قرارم، بی قرار عشق...  می خواهم عاشق شوم،  باید از او بخواهم همان که واسطه ی فیض من است همان که اسم زیبایش مهدی ست... اما چگونه بفهمم چه کنم...؟

مگر می شود راه عاشقی را باز بگذارند اما وسیله ای برای گام نهادن در آن مسیر نباشد؟  نه نمی شود...

فکر کنم بدانم یکی می گفت در زمانی که امام عاشقان را همه نمی شناسند که مستقیما از خودش بخواهند،  یک وسیله یک شخص هست که او می تواند یاریمان کند برای وصل شدن به امام عشق... کسی که وجود خودش عین عشق شده و مو نمی زند و عشق از او لبریز می شود... آری یادم آمد نامش چه بود بگذار تا بگویم،

علی ؟ سید علی؟ آری سید علی...  مرا یاد امیرالمومنین امام اولمان می اندازد... خداکند غربت او را نداشته باشد... نمی دانم چگونه است،  باید بیشتر بشناسمش... تا بتوانم درکش کنم، خودش را سخنش را و...  و به واسطه قلبش به قلب امام عشق وصل شوم... آری باید بیشتر بشناسمش...

ای عشق ! خودت یاریم کن... مرا به سوی خود بخوان...  نمیدانم چه بگویم فقط می خواهم بگویم خسته ام و تنها دوای دردم تویی... درد دوری از تو ای عشق... مرا دریاب... جهان را دریاب و باور کن جهانیان بی تاب و بی قرار تو اند... این را مطمئنم و شک ندارم .... باور کن... ربطی به مسلمان وغیرمسلمان هم ندارد چه بسا همه در انتظار تواند... جهان و جهانیان را در یاب...

تمام جهان را یکی کن در خودت... یکی عین عشق...

امام عاشقان مثل همیشه مراقبم باش و دوستم داشته باش همانطور که تمام انسان ها را داری...

آخر مگر زندگی بی تو معنا دارد....

ای صاحب زمانم....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۰۰:۱۳
صحرایی