شروع غفلت

شروع غفلت

تا 400 سال گذشته مردم پذیرفته بودند که خداوند قوانین و مقررات زندگیشان را تعیین کند و در جوامع مسیحی، کشیش ها نماینده ی ارائه ی حکم خدا باشند-حال این بحثش جداست که کشیش ها درست عمل نمی کردند چرا که بسیاری از قسمت های کتاب مقدس تحریف شده بود و گاها هم برخی کشیش ها با نام دین، مقاصد پلیدشان را پیش می بردند- و در ایران هم تا 150 سال پیش فرهنگ جامعه بدین گونه بود که آنچه که روحانیون می گویند درست است –هرچند که از روحانیون هم بودند کسانی که به نام دین به گونه ای دیگر عمل میکردند- و "دین" باید تکلیف جامعه و مردم را روشن کند....

اما اروپا با مطرح کردن "رنسانس" و بازگشت به قبل از مسیحیت، یعنی بازگشت به فرهنگ رم باستان، جامعه و افکار عموم مردم را از این قاعده خارج کرد.

روشنفکر اروپائی با طرح رنسانس به مردم می گفت: که چرا کشیش تکلیف جامعه را معلوم کند، مردم "خود" می توانند تکلیف خود را روشن کنند و اینطور در ذه مردم القا می کرد که کشیش ها "نظر خودشان و نه نظر دین" را بر مردم تحمیل می کنند و نمی گفتند "نظر انجیل" را می گوید...

با این اوصاف، دین از متن زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و ... مردم به کناره رفت. آنها شعار دادند که مردم تکلیف خودشان را می توانند مشخص کنند ولی شرایط جامعه جور دیگری رقم خورد و مردم با امید به اینکه نظر مردم در جامعه حاکم شود با حاکمیت احزابی روبرو شدند که گردانندگان اصلی آن احزاب، افرادی بودند که قدرت و ثروت را یکجا داشتند.

یکی از ظهورات تفکر و فرهنگ اروپائی-غرب، ظهور علوم تجربی بود که در ضمن این علوم به همراه روانشناسی در پی پرکردن خلا بی خدایی انسان ها، ظهور یافتند و به دلیل اینکه نادانسته های این علوم بیش از دانسته هایشان بود، جامعه ی غربی را با یکسری مشکلات غیر قابل پیش بینی روبرو کرد که همین باعث شد بعد از 400 سال، یک مرتبه از 50 سال پیش، غرب به خود بیاید که باید زندگی "زندگی قبل از رنسانس خود را بازخوانی کنند" در تمامی امور زندگی اعم از فردی، اجتماعی؛ سیاسی و چه در علوم.

آنها بدین پی بردند که چه کلاهی بر سرشان رفته است و به بهانه ی مخالفت با کار برخی از کشیش ه، به دین پشت کرده اند.

باید متذکر شوم که متاسفانه چون دیدند دین مسیحیت، پاسخشان را نمی دهد، "به کلی دین را کنار گذاشتند" نه مسیحیت را. که البته به خواست خداوند متعال، اروپائیان و غربی ها، خود اکنون ضرورت دین را در مناسبات اجتماعی احساس می کنند و حتی خودشان مطرح کرده اند که در آینده، اروپا یا مذهبی است یا نابود می شود و بعد می گویند: البته اگر مذهبی بشود حتما مسیحی نخواهد شد، چرا که مسیحیت امتحان خود را پس داده است.

این نشانه ی این است که انقلاب اسلامی دارد تکامل خود را با یاری خدا و عنایت امام عصر (عج) طی می کند و فطرت بیدار همگان را به سمت خود می کشاند و این می شود که آنها می دانند و می گویند آینده ی اروپا اگر بخواهد دوام بیاورد مذهبی خواهد بود اما نه مذهب مسیحیت، واین از آثار "ظهور و تکامل انقلاب اسلامی عظیم ماست".

به امید آن روز موعود که منجی عالم بشریت، مهدی قائم آل محمد (ص) آشکارا قیام کند و سیل عظیم مشتاقانش را به سمت خود بکشاند، حال این مشتاقان از کل بشریت خواهند بود، حتی کسانی که اکنون درست او را نمی شناسند اما می دانند منجی ای خواهد آمد که پیام آور "عدالت و حق" در جهان است...

والسلام 24/10/1393

برگرفته از کتاب انقلاب اسلامی-اصغرطاهرزاده