رابطه با امریکا(2) – تحلیل استراتژیک – بررسی چرائی اصرار امریکائی ها برای برقراری رابطه با ایران
چند نکته:
1- آنهائی که مواضع انقلابی و اسلامی در برابر زورگوئی های استکبار جهانی را «افراطی گری» می نامند، حرفشان با دشمنان انقلاب اسلامی و ملت، یکی است و این مهم، یکی از نشانه های نفاق است! نفاق را از همراهی با دشمن باید شناخت.
2- امریکائی ها برای پیشبرد اهداف استکباری خویش در جهان استضعاف، نیازمند این هستند که با ایران - که پرچمدار مبارزه با استکبار جهانیست – رابطه داشته باشند و حتی ایران را پای میز مذاکره بکشانند. این ترفندی است که جبهه ی مقاومت جهانی در مقابل استکبار را می شکند؛ دستگاه دیپلماسی دولت حزبی یازدهم، در زمین طراحی شده ی استکبار به صورت عامدانه نقش ایفا میکند و خط قرمزهای نظام اسلامی را زیر پا می گذارد!
3- ملت ایران به هیچ وجه، تسلیم فشارهای نظام استکباری نخواهد شد؛ به همین دلیل، مذاکرات هسته ای ناموفق خواهد بود.
امام خامنه ای می فرمایند:
این را که گفته مىشود «استکبار جهانى از ملت ایران مىترسد»، بعضى برندارند به عنوان یک نقطه ضعف مطرح کنند و بگویند: «ببینیم چه کار کردهاید که از شما مىترسد؟!» این ترس، ترسِ یک مجرم از انسانى است که مىخواهد او را سرِ جاى خودش بنشاند. ترسِ یک گناهکار است، از کسى که گناه را مىشناسد و مىخواهد گناهکار را افشا کند. ترسى که استکبار دارد، چنین ترسى است.
این نکته را هم عرض کنم: برادران و خواهران عزیز من! اکنون پانزده سال است که ملت ایران، به فضل پروردگار در مقابل همهى فشارها و تهدیدهاى دشمنان مقاومت کرده است؛ آن هم مقاومتى بسیار با عظمت و با شکوه. همین مقاومت شماست که ملتهاى دیگر را امیدوار نگه داشته است. دشمن مىخواهد این مقاومت را در هم بشکند. اینکه مىبینید سردمداران استکبار جهانى، پیوسته شعار مىدهند «ما مایلیم با ایران روابط داشته باشیم»، اظهاراتى ریاکارانه و خلاف حقیقت است. معناى واقعى این اظهارات و شعارها، محبّت به ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى نیست. به معناى قبول کردن اشتباهات گذشتهشان نیست. به معناى تعهّد نسبت به آینده - که بعد از این به ملت ایران زورگویى نکنند - نیست. این یک نوع فریب است. به ظاهر مىگویند «ما آمادهایم روابط برقرار کنیم» و متعاقب آن عنوان مىکنند «مشروط بر اینکه ایران از حرفهاى افراطى خود صرف نظر کند.» حرفهاى افراطى ما چیست؟ یکى از حرفهاى افراطى نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران، همین است که مىگوییم «نمىخواهیم دولتهاى استکبارى در کار ما دخالت کنند.» این حرف، افراطى است؟! این حرف، به نظر سردمداران استکبار، حرفى نگفتنى است! مىگویند چرا عنوان مىکنید که «در کار ما دخالت نکنید»؟! در همین منطقهى خاور میانه و منطقهى اسلامى خودمان، دولتهایى را مىشناسیم که اگر بخواهند با دولتى دیگر رابطه برقرار کنند، از امریکا اجازه مىگیرند! به امریکا مىگویند: شما اجازه مىدهید ما با فلان دولت، رابطه داشته باشیم؟ این را خودشان مىگویند. حیا نمىکنند و خجالت هم نمىکشند!
در همین کشور ایران، محمّدرضا پهلوىِ خائن، براى اینکه کدام نخستوزیر سرِ کار بیاید؛ کدام رئیس شرکت نفت سرِ کار بیاید؛ کدام وزیر دفاع و یا کدام وزیر خارجه سرِ کار بیاید، دنبال سفراى امریکا و انگلیس در تهران مىفرستاد و به آنها مىگفت: مىخواهم فلان کس را بیاورم. نظر شما چیست؟ اگر آنها مىگفتند «بیاور»، مىآورد و اگر مىگفتند «نیاور»، نمىآورد! امریکاییها این را مىخواهند. استکبار جهانى این را مىخواهد. هستند دولتهایى که اینگونه رفتار مىکنند و این گرگهاى درنده را نسبت به ملتها پر رو کردهاند. افراطیگرى ملت ایران، این است که مىگوید: «ملت ایران، یک ملت بزرگ، یک ملت کهن، یک ملت داراى فرهنگ قدیمى و یک ملت داراى سابقهى درخشان تاریخى است. ملتى است که مردان و زنان و مادران و همسرانش، در مشکلات دنیا نشان دادهاند که مانند پولاد آبدیدهاند. این ملت حاضر نیست قیمومیّت امریکا و دولتهاى استکبارى را بر خودش قبول کند.»
بیانات امام خامنه ای در صحن «آستان قدس رضوى»، (01/01/1373)